مجله دلتا

مجله حقوقي

آيا پدر مي‌تواند مادر را از ديدار فرزند محروم كند؟

۲۶ بازديد

اگر فردي اجازه ديدن فرزند را به همسرش ندهد چه مجازاتي را بايد طي كند؟ مجازات ممانعت از ديدن فرزند توسط همسر چيست؟

محروميت از ديدار فرزند

بر اساس قانون حمايت از خانواده، حضانت فرزند از بدو تولد تا ۷ سالگي برعهده مادر است. پس از آن حضانت به پدر منتقل مي‌شود. البته والدين مي‌توانند گاهي اوقات خودشان توافق كنند كه حضانت فرزند به چه كسي برسد. همچنين رسيدن حضانت فرزند به يكي از والدين به معناي آن نيست كه ديگري از ديدن فرزند خود محروم شود. در اين مطلب از مجله دلتا به موضوع محروميت از ديدار فرزند مي‌پردازيم.

ملاقات با طفل

منع ملاقات فرزند تحت حضانت، توسط يكي از والدين، منع قانوني دارد. با ارائه دادخواست ملاقات به دادگاه، مي‌توان مجوز ملاقات فرزند(اكثرا در حضور يك ناظر) را طبق صلاح‌ديد دادگاه، دريافت كرد.

مكان و زمان ملاقات نيز توسط دادگاه تعيين مي‌شود. اقدام خلاف دستور دادگاه توسط فرد عهده‌دار حضانت، در مواردي منجر به سلب حضانت از وي مي‌شود.

چنانچه رسيدگي به پرونده حضانت در دادگاه طول بكشد، امكان دريافت حكم ملاقات موقت از دادگاه توسط هر يك از زوجين وجود دارد.حضانت فرزند

آيا پدر مي‌تواند مادر را از ديدار فرزند محروم كند؟

براي حضانت فرزند قوانين متعددي تدوين شده‌ است. حتي گاهي اوقات دادگاه، خود با توجه به مصلحت فرزند و متناسب با حقوق بشر درباره حضانت او تصميم‌گيري مي‌كند.

مطابق ماده ۴۰ قانون حمايت از خانواده هر فردي كه از اجراي حكم دادگاه درباره حضانت فرزند خودداري كند يا مانع اجراي درست اين حكم شود، با او مقابله مي‌شود.

حتي اگر فردي كه حضانت به او رسيده است از دادن طفل خودداري كند، بر حسب تقاضاي ذي‌النفع و به دستور دادگاه، فرد تا زمان اجراي حكم بازداشت مي‌شود.

ماده ۵۴ قانون حمايت از خانواده درباره مجازات و محكوميت فردي كه مانع ملاقات فرزندان با پدر يا مادرشان مي‌شود، صحبت و مجازاتي را هم مقرر كرده است.

اگر هر يك از والدين كه حضانت فرزند را برعهده دارند، مانع ملاقات فرزند با والد ديگري شوند، براي بار اول به پرداخت جزاي نقدي درجه ۸ و در صورت تكرار به حداكثر مجازات مذكور محكوم مي‌شوند.

محروم كردن از مقالات با فرزند

انصراف از حق حضانت

در مواردي ديده مي‌شود كه زن با بخشيدن مهريه خود به مرد، حق حضانت را از وي مي‌گيرد. اما در چنين حالتي چنانچه مرد عدم صلاحيت زن را در نگهداري از فرزند ثابت نمايد، مي‌تواند سرپرستي طفل را مجدد بر عهده گيرد.

پيشنهاد مطالعه: براي آشنايي با نكات حقوقي قانون، حقوق فرزندان حاصل از ازدواج موقت با كيست؟ مطالعه كنيد.

هر آنچه لازم است در مورد بيمه بيكاري بدانيد

۱۶ بازديد

شايد شما هم تصور نمي‌كرديد نياز به گرفتن بيمه بيكاري داشته باشيد، اما امروز نياز داريد كه از اين تسهيلات در نظر گرفته شده استفاده كنيد. افراد زيادي هستند كه به علت عدم اطلاع از قوانين و شرايط بيمه بيكاري، از اين تسهيلات قانوني محروم مي‌شوند.

نكات مهم بيمه بيكاري

بيمه بيكاري تسهيلاتي قانوني بوده كه قانون‌گذار براي آن دسته از كارگران و شاغلان كه به‌صورت غير ارادي مجبور به ترك شغل خود شده‌اند، در نظر گرفته است. ضمن آن‌كه فرد بيكار بايد آماده براي كار و پذيرفتن شغل جديد نيز باشد. اين تسهيلات مي‌تواند مزايا و معايبي را براي كارگران و افراد شاغل به همراه داشته باشد. در اين مطلب از مجله دلتا به موضوع نكات مهم بيمه بيكاري مي‌پردازيم.

بيمه بيكاري به چه كساني تعلق مي‌گيرد؟

بيكاري غيرارادي: يكي از شروط مهم غيرارادي بودن ترك شغل است. واژه غيرارادي دو حالت خاص دارد. يك حالت آن است كه شما به علت حوادث غيرمترقبه مانند سيل، حريق، زلزله و امثال آن از كار بيكار شده باشيد. حالت ديگر آن است كه شما به علت تغييرات ايجاد شده در واحد محل كار، از كار بيكار شده باشيد.

داشتن تابعيت ايراني: براي استفاده از اين مستمري نياز است كه شما داراي تابعيت ايراني بوده و افرادي كه تابعيت ايراني ندارند نمي‌توانند آن را دريافت كنند.

تابع قانون كار: نياز است كه افراد قبل از بيكار شدن در واحد محل كار تحت پوشش قانون كار و قانون تامين اجتماعي بوده باشند.

سابقه بيمه: افراد بايد قبل از آن‌كه بيكار شوند، به مدت ۶ ماه سابقه بيمه تامين اجتماعي داشته باشند. البته افرادي كه به علت حوادث غيرمترقبه كه به آن اشاره شد بيكار مي‌شوند، از داشتن اين شرط معاف هستند و نيازي به سابقه بيمه ندارند.

در صورت امكان بعد از سربازي: افراد مجردي كه در دوران دريافت بيمه بيكاري به خدمت اعزام شوند، مستمري آن‌ها قطع خواهد شد. بعد از پايان خدمت چنان‌چه باز هم واحد كار از اشتغال آن‌ها امتناع كند، مي‌توانند ادامه مقرري خود را دريافت كنند.

آيا بيمه بيكاري جزو سابقه محسوب مي‌شود؟

بسياري نگران هستند كه استفاده از بيمه بيكاري در ميزان سوابق بيمه‌اي آن‌ها اثر منفي داشته باشد و بدين صورت ديرتر بتوانند از مزاياي بازنشستگي استفاده كنند.

در اين خصوص بايد گفت كه براساس قوانين و مقررات فعلي، مدت زمان دريافت اين مقرري نيز جزو سوابق بيمه‌اي فرد جهت بازنشستگي يا موارد ديگر محسوب مي‌شود.

نكات مهم بيمه

عواقب گرفتن بيمه بيكاري چيست؟

اين سوال نيز جزو سوالات بسيار پرتكرار در بحث بيمه بيكاري است. متقاضيان استفاده از اين تسهيلات معمولا اين سوال را در ذهن دارند كه معايب استفاده از بيمه بيكاري چيست؟

در پاسخ بايد گفت كه در اين خصوص چندان جاي نگراني نيست. اين‌گونه نيست كه استفاده از اين مستمري تاثير بسيار منفي در آينده داشته باشد. همان‌طور كه پيش‌تر نيز اشاره شد، مدت زمان دريافت مستمري جزو سابقه افراد محسوب مي‌شود.

اما نكته اساسي در خصوص عواقب گرفتن بيمه بيكاري به حقوق بازنشستگي افراد بر مي‌گردد. ميزان مستمري بازنشستگي براساس پرداختي دو سال آخر كار محاسبه خواهد شد.

اكثر كارشناسان توصيه مي‌كنند كه بهتر است در دو سال آخر قبل از بازنشستگي از بيمه بيكاري استفاده نكنيد.

بيمه بيكاري

پيشنهاد مطالعه: براي آشنايي با نكات حقوقي نكات كليدي درباره بيمه خودرو كه نمي‌دانيد مطالعه كنيد.

آيا مهريه زن خيانتكار، پرداخت مي‌شود؟

۱۹ بازديد

اين سوال ممكن است براي خيلي از افراد پيش بيايد كه تكليف مهريه زن خيانتكار چيست يا در چه صورت به زن مهريه تعلق نمي‌گيرد؟

مهريه زن خيانتكار

عقد ازدواج يا نكاح، مانند ساير عقود سبب مي‌شود كه حقوق و تكاليفي به عهده زوجين قرار گيرد. به عنوان مثال، مرد مكلف است كه در عقد دائم به زن خود نفقه دهد و در مقابل، زن موطف به تمكين شده است. يكي‌ديگر از تكاليف مالي مهمي كه در عقد نكاح به وجود مي‌آيد، تكليف مرد از بابت پرداخت مهريه به زن است. اما آيا اين تكليف به دنبال فروپاشي كانون خانواده و از بين رفتن صميميت ميان زوجين در اثر خيانت زن از بين خواهد رفت؟ در اين مطلب از مجله دلتا به موضوع مهريه زن خيانتكار مي‌پردازيم.

 مهريه زن خيانتكار به چه صورت است؟

زماني‌كه عقد نكاح بين زوجين برقرار شده باشد، زن مالك مهريه است و حق مهريه به او تعلق مي‌گيرد.

بنابراين اگر حتي زن خيانت كرده باشد و رابطه نامشروع داشته باشد، مرد مي‌تواند از زن خود در اين مورد شكايت كيفري كند. اما حق مهريه زن خيانتكار همچنان سرجايش است و اگر زن مهريه‌اش را مطالبه كند، مرد وظيفه دارد كه مهريه را پرداخت كند.

بنابراين برقراري رابطه نامشروع و خيانت زن باعث از بين رفتن حق مهريه زن نمي‌شود. چون حق مهريه براي زن در زمان عقد نكاح واقع شده است و در همان زمان مرد موظف به پرداخت آن شده است.

زن خيانتكار

البته اگر مرد متوجه خيانت زن شود و بخواهد از زن شكايت كند، زوجين مي‌توانند با طلاق توافقي شرط كنند كه در صورت شكايت نكردن مرد از زن خيانتكار، زن نيز مهريه خود را به‌صورت تمام و كمال به مرد ببخشد.

اگر عقد دو نفر قبل از اين‌كه باهم رابطه جنسي داشته باشند، به دليل خيانت زن به شوهر يا داشتن رابطه نامشروع با شخص ديگري به طلاق منجر شود، حق مهريه زن نصف مهريه تعيين شده خواهد بود. چون طبق قانون، مهريه زن در دوران عقد نصف است.

در نظر داشته باشيد كه به دليل نداشتن ارتباط جنسي حق مهريه زن در اين رابطه نصف مي‌شود و هيچ دليل ديگري حتي خيانتكار بودن زن، تاثيري در كم كردن ميزان مهريه تعيين شده ندارد.

متاسفانه در حال حاضر برخي از مردان از ترفندهاي ندادن مهريه استفاده مي‌كنند و مهريه زنان را پرداخت نمي‌كنند. مثلا برخي حسابي به نام زن باز مي‌كنند و با واريز پول‌هايي به حساب آن‌ها مدعي پرداخت مهريه به اين‌صورت مي‌شوند.

مهريه زن

پيشنهاد مطالعه: براي آشنايي با نكات حقوقي مجازات حبس زن در خانه توسط شوهر چيست؟ مطالعه كنيد.

شرايط زن براي دريافت حقوق شوهر پس از مرگ

۱۶ بازديد

شاغلين كشور كه تحت پوشش خدمات بيمه‌اي هستند را در يك تقسيم بندي كلي مي‌توان به كارگران و كارمندان دولت تقسيم نمود.

شرايط دريافت حقوق شوهر

مطابق قوانين تامين اجتماعي و استخدام كشوري، در جهت حمايت از اعضاي خانواده دو گروه از افراد (كارگران و كارمندان) پس از فوت آن‌ها، حقوق پرداختي قطع نمي‌شود. اين حقوق از طريق سازمان‌هاي حمايت‌كننده يعني سازمان تامين اجتماعي و صندوق بازنشستگي كشوري، به وراث آن‌ها پرداخت مي‌شود. يكي از اين وراث، زن متوفي بوده كه براي دريافت حقوق شوهر پس از مرگ وي داراي صلاحيت قانوني است. در اين مطلب از مجله دلتا به موضوع شرايط دريافت حقوق شوهر مي‌پردازيم.

شرايط زن براي دريافت حقوق شوهر پس از مرگ وي

شرايط زن براي دريافت حقوق شوهر پس از مرگ وي در قانون تامين اجتماعي

به موجب بند ۱ ماده ۸۱ قانون تامين اجتماعي: « همسر دائم بيمه شده متوفي تا زماني‌كه شوهر اختيار نكرده است.» از جمله «بازماندگان واجد شرايط متوفي بوده كه استحقاق دريافت مستمري را خواهد داشت.»

بنابراين مطابق قانون تامين اجتماعي، شرايط زن براي دريافت حقوق شوهر پس از مرگ عبارتند از آن‌كه: زن، همسر دائم فرد فوت شده باشد و بعد از فوت متوفي، مجددا ازدواج نكرده باشد.

نكته‌ مهم آن است كه اين بخش از بند ۱ ماده ۸۱ قانون تامين اجتماعي كه مقرر داشته است: « مادام‌كه مجددا ازدواج نكرده باشد.»

به موجب بند ۱ ماده ۴۸ قانون حمايت خانواده مصوب ۱۳۹۱ كه مقرر داشته: «همسر دائم متوفي از حقوق وظيفه يا مستمري وي برخوردار مي‌گردد و ازدواج وي مانع دريافت حقوق مذكور نيست» نسخ شده است و بنابراين در حال حاضر، ازدواج مجدد زن مانع از دريافت حقوق مستمري شوهر نيست.

نحوه تقسيم حقوق شوهر پس از مرگ وي و سهم زن، مطابق ماده ۸۳ قانون تامين اجتماعي مشخص شده است.

به موجب اين ماده، سهم زن از حقوق شوهر پس از مرگ وي، معادل ۵۰ درصد مستمري وي است.

دريافت حقوق شوهر

شرايط زن براي دريافت حقوق شوهر پس از مرگ وي در قانون استخدام كشوري

شرايط زن براي دريافت حقوق شوهر در بند (ت) ماده ۸۶ قانون استخدام كشوري بيان گرديده است كه مشابه ماده ۸۱ قانون تامين اجتماعي است.

با اين توضيح كه: « همسر دائمي متوفي تا زماني‌كه مجددا شوهر نكرده باشد.» براي  دريافت حقوق شوهر پس از مرگ وي، داراي صلاحيت خواهد بود.

البته در حال حاضر، طبق قانون استخدام كشوري نيز اگر زني مجددا ازدواج كرده باشد مانع از دريافت حقوقي مستمري شوهرش نيست.

نحوه تقسيم حقوق شوهر پس از مرگ وي در قانون استخدام كشوري و سهم زوجه، مطابق ماده ۸۷ قانون استخدام كشوري مشخص گرديده است.

به موجب اين ماده: «حقوق وظيفه به‌طور مساوي بين وراث قانوني قسمت مي‌شود.» بنابراين سهم زوجه از حقوق شوهر پس از مرگ وي در قانون استخدام كشوري، مساوي با سهم بقيه وراث است.

شرايط دريافت حقوق

پيشنهاد مطالعه: براي آشنايي با نكات حقوقي آيا مهريه بعد از ازدواج مجدد زن قطع مي‌شود؟ مطالعه كنيد.

آيا مدير ساختمان مي‌تواند آب و برق واحد بدهكار را قطع كند؟

۱۵ بازديد

يكي از مسائل چالش‌برانگيز ساختمان‌ها نحوه جمع‌آوري شارژ واحدها است. به نحوي كه حجم انبوهي از پرونده‌هاي قضايي، مربوط به اختلاف‌هاي ميان ساكنان يك آپارتمان مي‌شود.

قطع كردن آب و برق

گاهي اوقات پيش مي‌آيد كه يكي از همسايگان از پرداخت پول شارژ ساختمان خودداري مي‌كند. يعني اين همسايه وظيفه خود را انجام نمي‌دهد. اما سوالي كه اينجا پيش مي‌آيد اين است كه آيا مدير ساختمان مي‌تواند انشعاب‌هاي همسايه‌اي كه پول شارژ را نمي‌دهد قطع كند يا خير؟ در اين مطلب از مجله دلتا به موضوع قطع كردن آب و برق مي‌پردازيم.

قطع آب و برق توسط مدير ساختمان

در صورت خودداري مالك يا مستأجر يا استفاده كننده از پرداخت سهم خود از هزينه‌هاي مشترك، مدير ساختمان مراتب را از طريق اظهارنامه به او ابلاغ مي‌كند. اگر ظرف ده روز از تاريخ ابلاغ اظهارنامه سهم بدهي‌اش را پرداخت نكند، مدير ساختمان مي‌تواند از دادن خدمات مشترك از قبيل شوفاژ، تهويه مطبوع، آب گرم، برق، گاز و غيره به او خودداري كند.
لازم به توضيح است كه منظور فقط خدمات مشترك است. پس اگر برق يا آب، اختصاصي مالك امتناع كننده از هزينه شارژ باشد، مدير نمي‌تواند آن را قطع كند.
آب و برق ساختمان

براي قطع خدمات مشترك بايد به دو نكته توجه داشت:

  •  برگ اظهارنامه براي امتناع‌كننده از طريق دادگستري فرستاده شود. ده روز از تاريخ ابلاغ آن گذشته باشد و مالك يا مستاجر از پرداخت شارژ امتناع كند.
  • مدير ساختمان فقط حق قطع خدمات مشترك را دارد نه خدمات اختصاصي را. بنابراين اگر مدير ساختمان بدون رعايت مراتب بالا خدمات مشترك را قطع كند، خودش قابل تعقيب بوده و از نظر كيفري به عنوان ممانعت از اجراي حق به مجازات حبس محكوم مي‌شود.
حال اگر مالك يا مستاجر عليرغم قطع خدمات مشترك باز هم از پرداخت بدهي‌اش امتناع كرد، مدير ساختمان به اداره ثبت محل آپارتمان مراجعه مي‌كند. اداره ثبت بر مبناي اظهارنامه ابلاغ شده كه از آن سخن گفتيم، عليه شخص امتناع كننده اجرائيه صادر مي‌كند.
به نظر مي‌رسد در صورتي‌كه قطع خدمات مشترك ممكن يا موثر نباشد، مدير ساختمان مي‌تواند به دادگاه عمومي حقوقي دادخواست دهد.
دادگاه به اين‌گونه شكايت‌ها خارج از نوبت رسيدگي مي‌كند. همچنين واحد بدهكار را از دريافت خدمات دولتي كه به مجموعه ارائه مي‌شود، محروم مي‌كند و تا دو برابر مبلغ بدهي، او را به نفع مجموعه جريمه خواهد كرد.

اعتراض به نظر مدير ساختمان

لازم به ذكر است براي اعتراض به نظر مدير ساختمان، ظرف ده روز پس از ابلاغ اظهارنامه به مالك در دادگاه عمومي محل آپارتمان، مي‌توان به اين امر اعتراض نمود.
 دادگاه به اين اعتراض خارج از نوبت و بدون رعايت تشريفات آيين دادرسي مدني رسيدگي مي‌كند و راي دادگاه قطعي است. در مواردي‌كه خدمات مشترك قطع مي‌شود و رسيدگي سريع به اعتراض مالك يا مستاجر ممكن نباشد، چنانچه دلايل معترض قوي بود، دادگاه دستور متوقف ماندن تصميم قطع خدمات مشترك را صادر خواهد كرد.
قطع كردن آب و برق توسط مدير ساختمان
پيشنهاد مطالعه: براي آشنايي با نكات حقوقي آيا مي‌توان قولنامه را به عنوان سند معامله به حساب آورد؟ مطالعه كنيد.

آيا زن مي‌تواند مرد را ممنوع‌الخروج كند؟

۲۱ بازديد

ممنوع‌الخروجي وضعيتي است كه به دليل عدم معرفي مال توسط فرد بدهكار يا عدم دسترسي به اموال وي، بر اساس مقررات از خروج وي از كشور جلوگيري مي‌شود.

ممنوع الخروجي مرد توسط زن

همان‌طور كه مي‌دانيد مهريه يكي از حقوقي است كه بعد از عقد ازدواج، قانون براي زن در نظر گرفته است. مرد موظف است كه در صورت مطالبه زن، مهريه وي را بپردازد. اما گاهي بنا به دلايلي مهريه از جانب مرد پرداخت نمي‌شود. بنابراين ممنوع‌الخروج شدن مرد بدهكار، ابزاري است كه او را جهت پرداخت بدهي مهريه تحت فشار قرار مي‌دهد. همچنين وادار مي‌كند تا نسبت به پرداخت بدهي خود اقدام كند. در اين مطلب از مجله دلتا به موضوع ممنوع الخروجي مرد توسط زن مي‌پردازيم.

ممنوع الخروجي مرد بابت مهريه از طريق دادگاه

به موجب ماده ۲۳ قانون نحوه اجراي محكوميت‌هاي مالي در دعاوي حقوقي از جمله مطالبه مهريه، پس از صدور راي محكوميت مهريه و نپرداختن آن يا قسط بندي نشدن مهريه توسط زوج، زوجه مي‌تواند از دادگاه صادركننده راي تقاضاي صدور قرار ممنوع‌الخروج كردن زوج را نمايد.

دادگاه مكلف به پذيرش آن است. مگر اينكه مهريه پرداخت شود يا اعسار(ناتواني) زوج براي پرداخت مهريه پذيرفته شود.

طبق قانون، در صورتي‌كه برخي از مردان به دليل ادعاي اعسار از پرداخت يك‌جاي بدهي، حكم قسط‌بندي مهريه را دريافت كرده‌اند، بايد در نظر داشته باشند كه صدور اين حكم از سوي مرجع قضايي مجوزي براي رفع ممنوع‌الخروجي نيست.

همچنين قانون گذرنامه كه به طور كلي و بدون قيد مدت، دستور منع خروج بدهكاران اجرايي از كشور را بنا به تقاضاي طلبكار صادر كرده است.

ممنوع الخروجي مرد

طبق اين قانون تا زماني‌كه از طرف مرد بدهي پرداخت نشود نمي‌توان ممنوع‌الخروجي را رفع كرد. حتي اگر سال‌هاي زيادي از دستور ممنوع‌الخروجي و اجراي آن بگذرد.

منظور از اعسار زوج اين است كه وي توانايي پرداخت مهريه همسر خود را به صورت يك‌جا ندارد.

اگر مرد معسر نباشد و توانايي مالي كافي براي پرداخت مهريه را به‌صورت يك‌جا داشته باشد، قطعا زن حق ممنوع‌الخروج كردن او را دارد.

حتي اگر مرد براي پرداخت مهريه به‌صورت يك‌جا ناتوان باشد. همچنين معسر بودن خود را از طريق وكيل يا شخصا به دادگاه اثبات نمايد، باز هم ممنوع‌الخروج بودن او رفع نمي‌شود.

يكي از مشكلاتي كه اين اداره همواره با آن مواجه است درخواست بدهكاراني است كه به دليل گرفتن حكم قسط‌بندي بدهي خود به لحاظ ادعاي اعسار(ناتواني) از پرداخت يكجاي بدهي، تقاضاي رفع اثر از ممنوع‌الخروجي را دارند. در حالي‌كه صدور حكم تقسيط بدهي از سوي مرجع قضايي مجوزي براي رفع ممنوع‌الخروجي نيست.

ممنوع الخروجي

پيشنهاد مطالعه: براي آشنايي با نكات حقوقي مجازات حبس زن در خانه توسط شوهر چيست؟ مطالعه كنيد.

مجازات حبس زن در خانه توسط شوهر چيست؟

۱۲ بازديد

بر اساس قانون اگر شوهر اقدام به قفل كردن درب منزل مشترك به روي همسرش كند، بايد مجازات قانوني را طي كند.

منع خروج همسر از خانه

زن و شوهر پس از ازدواج بايد در يك خانه زندگي كنند و بر اساس قانون، محل زندگي را هم زوج انتخاب مي‌كند. اما سوالي كه مطرح مي‌شود اين است كه منع خروج همسر از خانه توسط شوهر چه مجازاتي دارد؟ در اين مطلب از مجله دلتا به موضوع منع خروج همسر از خانه مي‌پردازيم.

آيا مرد مي‌تواند مانع خروج زن از خانه شود؟

از لحاظ قانون، خروج زن از منزل در برخي از موارد مانند؛ رفع نيازهاي عادي روحي و جسمي و به‌طوركلي به ميزان متعارف مانعي ندارد.

اما چنانچه اين موضوع از حد متعارف خارج شود و موجب ترك زندگي يا ترك منزل مشترك شود زن ناشزه محسوب مي‌شود و علاوه بر اسقاط حق نفقه وي (يعني نفقه به او تعلق نمي‌گيرد) مرد مي‌تواند با طرح دعواي تمكين، عدم تمكين زن و ناشزه بودن او را اثبات نمايد و اجازه ازدواج مجدد را از دادگاه اخذ نمايد.

از طرف ديگر بايد توجه نمود كه آسيب‌پذيري زن در بيرون از خانه، بيشتر از مرد است و زن ممكن است مورد تجاوز و تعرض قرار گيرد از همين رو مرد بايد از ورود و خروج زن مطلع گردد و با اجازه وي صورت پذيرد.

مجازات حبس زن در خانه توسط شوهر

بر اساس آنچه كه در قانون آمده است قفل كردن درب منزل مشترك و عدم اجازه به همسر براي ارتباط با خانواده يا فضاي بيرون جرم است و از مصاديق بازداشت غيرقانوني به شمار مي‌رود كه مجازات حبس را به دنبال دارد.

اگر مردي اجازه خروج از منزل را به همسرش ندهد به تحمل مجازات يك تا ۳ سال حبس يا پرداخت جزاي نقدي محكوم خواهد شد.

منع خروج همسر

پيشنهاد مطالعه: براي آشنايي با نكات حقوقي در چه شرايطي نفقه و مهريه به زن تعلق نمي‌گيرد؟ مطالعه كنيد.

راه‌هايي ساده براي فسخ قرارداد اجاره

۱۷ بازديد

فسخ قرارداد اجاره اشاره به زماني دارد كه مستأجر و موجر براي مدت معين با يكديگر بر سر اجاره‌ خانه‌اي توافق كرده باشند، اما به دلايل مختلف يكي از طرفين، خواهان فسخ قرارداد اجاره شود.

فسخ كردن قرارداد اجاره

در اجاره‌نامه همه‌ جزييات قرارداد اعم از مشخصات ملك، مشخصات موجر و مستاجر، مبلغ اجاره، مدت اجاره و ساير جزييات و شروط طرفين آورده مي‌شود. فسخ قرارداد اجاره ممكن است به دو صورت فسخ قرارداد اجاره پيش از موعد يا قبل از تحويل اتفاق بيفتد. در اين مطلب از مجله دلتا به موضوع فسخ كردن قرارداد اجاره مي‌پردازيم.

موجر در چه صورتي حق فسخ قرارداد اجاره پيش از موعد را دارد؟

معمولا موجران براي خانه‌هايي كه اجاره مي‌دهند، شرايطي را از قبل در نظر گرفته و آن را به متقاضيان اجاره اعلام مي‌كنند.

در صورتي‌كه مستاجر از ابتدا خود را واجد شرايط ذكر شده بداند. اما پس از عقد قرارداد معلوم شود كه شرايط را ندارد، موجر مي‌تواند فسخ قرارداد اجاره پيش از موعد را انجام دهد.

براي مثال اگر موجر شرط كند كه خانه‌اش را تنها به افراد متاهل اجاره مي‌دهد. شخصي خود را متاهل نشان دهد اما بعد از بستن قرارداد معلوم شود كه مجرد بوده است، موجر حق فسخ قرارداد اجاره را خواهد داشت.

همچنين در صورتي‌كه بعد از عقد قرارداد اجاره معلوم شود مستاجر صلاحيت اخلاقي ندارد. در اين شرايط نيز موجر مي‌تواند قرارداد اجاره را بر هم زند.

بر اساس قانون در صورتي‌كه مستاجر در پرداخت اجاره‌ خانه براي مدت ۳ ماه حق اجاره‌ خود را پرداخت نكند، موجر حق فسخ قرارداد اجاره را خواهد داشت.

فسخ كردن قرارداد

آيا فسخ قرارداد اجاره قبل از تحويل گرفتن خانه امكان‌پذير است؟

پاسخ اين سوال مثبت است. معمولا فسخ قرارداد اجاره قبل از تحويل ساده‌تر از فسخ قرارداد پس از تحويل صورت مي‌گيرد.

بر اساس قانون در صورتي‌كه موجر شرايطي را براي خانه‌ خود در قرارداد ذكر كند و مستاجر پس از رويت خانه، با شرايط متفاوت از قرارداد روبرو شود، حق فسخ قرارداد اجاره با مستاجر خواهد بود.

اگر خانه‌ مورد نظر داراي عيب و نقص‌هايي بود كه نياز به تعمير داشت و موجر متعهد شده بود كه آن‌ها را در مهلت معين برطرف كند، در صورتي‌كه اين كار را انجام ندهد، مستاجر مي‌تواند فسخ قرارداد اجاره را انجام دهد.

اگر موجر بخواهد در بازه زماني قبل از تحويل خانه قرارداد را فسخ كند، بايد تمامي خسارات ناشي از اين كار را به مستاجر پرداخت نمايد.

فسخ قرارداد اجاره

پيشنهاد مطالعه: براي آشنايي با نكات حقوقي آيا مي‌توان قولنامه را به عنوان سند معامله به حساب آورد؟ مطالعه كنيد.

براي تغيير نام و نام خانوادگي چه مراحلي را بايد طي كنيد؟

۱۲ بازديد

تغيير نام و نام خانوادگي يك انتخاب مهم در زندگي انسان است. اهميت نام مناسب بر هيچ كس پوشيده نيست. انسان‌ها هر روز بارها و بارها نام خود را از زبان ديگران مي‌شنوند و احتمالا نام هر فرد، پرتكرارترين كلمه‌اي است كه او در طول زندگي مي‌شنود.

مراحل تغيير نام و نام خانوادگي

با توجه به اين كه انتخاب اسم و شهرت اشخاص در هنگام تولد توسط والدين او انتخاب مي‌شود و خود شخص هيچ نقشي در تعيين آن نداشته است. هنگامي كه فردي به سن قانوني رسيد، اگر نام يا نام خانوادگي انتخاب شده را به دلايلي (مثلا نامناسب بودن معني آن يا طولاني بودن واژه‌ها ) مناسب ندانست، مي‌تواند نسبت به تغيير نام و نام خانوادگي خود با رعايت شرايطي اقدام كند. در اين مطلب از مجله دلتا به موضوع مراحل تغيير نام و نام خانوادگي مي‌پردازيم.

براي تغيير نام و نام خانوادگي كدام مرجع ذيصلاح است؟

تا چند سال قبل، افراد براي تغيير نام و نام خانوادگي بايد به دادگاه مراجعه مي‌كردند. اما اخيرا ديوان عدالت اداري،

‌اداره ثبت‌احوال را مسئول اين امر نموده و اين فرآيند تا حد زيادي تسهيل شده‌ است.

به‌طور كلي چه مراحلي براي تغيير نام و نام خانوادگي بايد طي شود؟

روش اول:

مراجعه به اداره ثبت احوال در مورد اسامي كه در قانون پيش‌بيني شده‌است.

  • شما بايد با در دست داشتن اصل شناسنامه و دو برگ تصوير آن به اداره ثبت احوال مراجعه نمائيد.
  • بعد از تكميل فرم درخواست مورد نظر، طبق تعرفه جاري هزينه بررسي درخواست را پرداخت كنيد.
  • هيأت حل اختلاف ثبت احوال پس از بررسي درخواست شما، در صورتي‌كه آن را مغاير قانون ثبت احوال تشخيص ندهد، با صدور شناسنامه جديد موافقت مي‌نمايد.
  • در اين روش در مدت كوتاهي و با حداكثر دوبار مراجعه حضوري، تغيير نام به سهولت انجام مي‌شود.
  •  اگر رأي صادره در هيأت حل اختلاف ثبت احوال بر عليه خواسته شما باشد، جاي نگراني نيست. شما هنوز فرصت داريد ظرف مدت ده روز از تاريخ ابلاغ، نسبت به اين رأي در دادگاه اعتراض نمائيد.

تغيير نام و نام خانوادگي

روش دوم:

مراجعه به دادگاه در مورد اسامي كه صريحا در قانون به آن‌ها اشاره نشده‌ است.

  • در اين روش، دادخواست تغيير نام و نام خانوادگي را در دفاتر خدمات الكترونيك قضايي، تنظيم مي‌نمائيد.
  • خواهان، فرد متقاضي تغيير نام و خوانده اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه است.
  • به همراه دادخواست كه حاوي دلايل شما براي تغيير نام است، مدارك (شناسنامه و كارت ملي) و استشهاديه را پيوست نمائيد.
  • حداقل دو نفر شاهد بايد اين استشهاديه را امضا كرده باشند، هر چند تعداد بيشتر امضا‌كنندگان بر قوت استشهاديه مي‌افزايد.
  • تاريخ جلسه رسيدگي دادگاه از طريق پيامك اعلام مي‌شود.
  • در روز دادگاه، قاضي توضيحات شما پيرامون علت تمايل به تغيير نام و نام خانوادگي را مي‌شنود.
  • بنا به تشخيص قاضي، در اولين جلسه رسيدگي يا جلسه بعد از آن، شهود امضا‌كننده استشهاديه براي اداي شهادت حاضر مي‌شوند.
  • در جلسه دادگاه، نماينده قانوني اداره ثبت احوال (خوانده) در دادگاه حاضر است. وي طي لايحه‌اي مخالفت خود را با تقاضاي خواهان ابراز مي‌كند.
  • خواهان (متقاضي تغيير نام) بايد بتواند از دادخواست خود دفاع كند.
  • پس از رسيدگي، رأي بدوي (اوليه) دادگاه صادر مي‌شود. در صورت پيروزي شما در دادگاه، مي‌توانيد گواهي قطعيت دادنامه را از دادگاه دريافت و به اداره ثبت احوال ارائه ‌نمائيد.
  • اگر رأي به نفع شما نبود مي‌توانيد ظرف مدت بيست روز از تاريخ صدور رأي، براي رسيدگي مجدد تقاضاي تجديدنظر نمائيد.
  • رأي دادگاه تجديد‌نظر، قطعي بوده و لازم الاجراست.

نام و نام خانوادگي

پيشنهاد مطالعه: براي آشنايي با نكات حقوقي بيشتر مطلب فوايد صلح عمري براي تقسيم ارث را مطالعه كنيد.

آيا مي‌توان قولنامه را به عنوان سند معامله به حساب آورد؟

۲۲ بازديد

قراردادي كه تحت عنوان قولنامه در بنگاه‌هاي معاملاتي يا بيرون از آن‌جا تنظيم مي‌شود، سندي عادي است و به همين دليل طرفين (خريدار و فروشنده) بايد نهايت دقت را در تنظيم آن داشته باشند تا بعدا دچار مشكل نشوند.

معامله ملك با قولنامه

گاهي افراد قصد خريد يا فروش مالي را دارند، اما مقدمات آن فراهم نيست. مثلا خريدار پول كافي ندارد يا فروشنده بايد نسبت به تسويه حساب‌هاي شهرداري، دارايي و غيره اقدام كند. در اين حالت طرفين، قراردادي عادي تنظيم مي‌كنند. در آن متعهد مي‌شوند در زمان و مكان مشخصي (دفتر اسناد رسمي) حضور يابند و با شرايط تعيين‌شده در قرارداد، معامله را انجام دهند. به اين قرارداد تنظيم‌شده قولنامه گفته مي‌شود. در اين مطلب از مجله دلتا به موضوع معامله ملك با قولنامه مي‌پردازيم.

 معامله ملك با قولنامه

بدين معنا كه در قولنامه فقط بيعانه پرداخت مي‌شود و طرفين به يكديگر مهلت مي‌دهند كه باقي‌مانده ثمن معامله در مهلت مقرر تهيه شود. در غير اين‌صورت معامله‌اي انجام نخواهد شد.
قولنامه ممكن است رسمي يا عادي باشد. امتياز قولنامه رسمي بر قولنامه عادي اين است كه امتياز ذيل قولنامه رسمي از تكذيب و ترديد مصون است و اگر وجه التزامي در متن قولنامه رسمي قيد شده باشد، با جمع بودن شرايط خاص مي‌توان از طريق اجراي ثبت، تقاضاي صدور اجراييه كرد. اين در حالي است كه قولنامه عادي اين امتياز را ندارد.

معامله ملك

آيا مي‌توان قولنامه را به عنوان سند معامله به حساب آورد؟

 قولنامه يكي از اسناد تجاري است كه در بسياري از معاملات مانند معاملات ملكي مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

اما سوالي كه وجود دارد اين است كه آيا مي‌توان قولنامه را به عنوان سندي براي انتقال يا همان بيع به حساب آورد يا خير؟

بر اساس معناي قولنامه اين معامله به معناي تعهد براي انتقال مال است و دليل مالكيت يا سند به حساب نمي‌آيد.

اما گاهي اوقات در روابط اشخاص نمي‌توان بر اساس عنوان توافق طرفين اظهارنظر كرد، بلكه بايد به محتوا و متن قراردادي كه دو طرف نوشته‌اند مراجعه كرد و سپس بر اساس آن داوري را انجام داد.

بر اساس توضيحاتي كه داده شد تصميم‌گيري در اين رابطه نيازمند بررسي مستندات مربوط و تشخيص اراده دو طرف معامله است و در نظريه مشورتي اداره كل حقوقي قوه قضاييه آمده است كه نمي‌توان به‌طور كلي درباره قولنامه صحبت كرد و بايد براي بررسي اين موضوع حتما قصد و رضاي طرفين را مورد بررسي قرار داد.

معامله با قولنامه

پيشنهاد مطالعه: براي آشنايي با نكات حقوقي چگونه پول پيش را از صاحب‌خانه پس بگيريم؟ مطالعه كنيد.